دلنوشته های خانم میم



به نام خدا

اولین پست در اولین روزهای سال جدید و در اولین روز کاری 

راستش اکثر آدما موجوداتی راحت طلبن و بیشتر به دنبال خوش گذرونی و استراحتن تا کار و فعالیت،

البته استثنا هم وجود داره و بعضی از افراد هستند که هدف های بزرگی دارن و برای رسیدن به اون هدف ماه ها و سال ها تلاش می کنن.


طنز ها و جوک های زیادی وجود داره از اولین شنبه سال یا اولین روز کاری 

شاید آروز کنیم کاشکی چند روز دیگه هم تعطیلات باشه و به این زودی ها تموم نشه

یا شایدم خیلی از ماها با شنیدنش از ته دل بخندیم.


+چند وقت پیش سرکاری بودم که اونجا رو دوست نداشتم تصمیم گرفتم که از اون کار انصراف بدم و بیام بیرون

نزدیک سه ماه بیکار موندم و می تونم بگم بدترین روزهای زندگیم توی اون سه ماه سپری شد.

انسانی بی هدف، بی انگیزه ، بی ارزش، که هیچ سودی برای خودش و خانوادش و حتی جامعش نداره

همه اینها مثل یک کوهی بود که روی من تلمبار می شد.

 

در اون شرایط که بودم وقتی از طنزها و جوک های کار و صبح شنبه می شنیدم نه تنها خندم نمی گرفت بلکه به شدت ناراحت می شدم.

می گفتم اینارو باش ببین چقدر ناشکرن که با وجود داشتن کار باز دارن ناشکری می کنن.


+ همه اینا رو گفتم تا بگم اگه از جنبه مثبتش به قضیه نگاه کنیم نه تنها کار امروز برامون سخت نمیشه بلکه شیرین تر از همه تعطیلات نوروزی می شه. چون اینم بخشی از زندگیه و چه بسا باعث میشه ما به بعضی از هدفامون نزدیکتر هم بشیم.

الهی به امید تو.



آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها